هر لحظه احساس می کنیم که زلزله است، زمین زیر پاهای مان می لرزد، زمین آرام نیست وحشی شده، لرزش قسمی است که یک اهتزاز به پاهای آدم می خورد و حس می کنیم که زمین زیر پاهایت در حال حرکت است؛ اما حس می شود که زلزله تمام نشده، زلزله و پس لرزهها وحشتناک خانه ها را تکان می دهد و همه را وحشت زده کرده است.
رخشانه در ولایت هرات زندگی می کند، در زمان زلزله وی بیرون از خانه، به مرکز آموزشی زبان رفته بود، وی می گوید که در هنگام زلزله از صنف درسی بیرون می شود، در بین دهلیز صنف ها دو تن از صنفیهایش از ترس و وحشت زیاد ضعف می کنند. رخشانه، صنفیهایش و استاد شان برای به هوش درآوردن آن دو دختر از هر روش استفاده میکنند و استاد شان با استفاده از کمک های اولیه موفق میشود که آن دو دختر را بعد از پنج دقیقه تلاش بلاخره به هوش بیاورد.
همه به ترس و وحشت روانه خانه های شان می شود، مسیر راه رخشانه از خانه تا مرکز آموزشی بیشتر از یک و نیم ساعت است او بعد از دیدن ترس مردم که با دویدن از خانه هایشان بیرون میشوند، زنان که کودکان شان را در آغوش گرفته و کودک که در حال گریه با ترس از خانه ها و کوچه ها بیرون میدوید،رخشانه هم به قدمهایش سرعت بیشتری میدهد تا زود تر به خانه برسد و زمانی که داخل محله شان میشود میبیند دو کارگر ساختمانی در هنگام زلزله از ساختمان پائین افتاده و مردم در اطراف آن ها جمع شده تا آنها را به شفاخانه انتقال دهد وحشت و ترس رخشانه بیشتر از قبل می شود با نگرانی خود را به خانه می رساند.
رخشانه می گوید: روز شنبه ساعت ۱۱ و ۷ دقیقه یا بیشتر بود و من در صنف انگلیسی پنهانی که از طرف یک نهاد برای دختران افغانستانی است بودم و تعمیر صنفهای ما قدیمیتر بود نسبت به دیگر خانههای اطراف، که یک بار دیدیم تمام خانه به لرزش در آمد و استاد هم به ما اجازه نداد که صنف را ترک کنیم و زمانی که این لرزش و زلزله ادامه پیدا کرد، لرزش دیوار ها و پنجره ها بیشتر شد، ما همه از صنف ها بیرون شدیم در سرک و کوچه های می دیدم که بعضیها فریاد میزند زلزله است فرار کنید، نزدیک خانهها نشوید و این به ترس من بیشتر دامن می زد من با ترس و نگرانی داخل خانه شدم، خانه ما در ساختمان است که با مواد ساختمانی محکم کار شده و با وجود آن هم ديوار های اتاق ها ترک و شکاف بر داشته بود، همه همسایهها و خانواده من زمین خالی که در پهلوی ساختمان که ما زندگی میکنیم را از صاحبش برای بیرون شدن از ساختمان و ماندن در آن گرفتند، در وقتی که می خواستیم بالای زمین خیمه بزنیم و همه در آن بیرویم طالبان به مردان خانه اجازه نمیدانند و ما هم خیمه برپا کردن را بلد نبودیم و این وضعيت ترس و وحشت زنان را بیشتر کرد، حالا چند روز است که از ترس فروریختن ساختمان به داخل آن نمی رویم و در این چند روز در بالای این زمین در هوا آزاد در بین خیمه شب و روز را سپری میکنیم.
در روز های نخست زلزلهای هرات، همسایه رخشانه که موتر و دیگر وسایل نقلیه داشتند شهر را ترک کردند و خانواده رخشانه و چند همسایه دیگری شان که وسایل برای رفتن از شهر را نداشتند در هوا آزاد و سرد با خیمه ها نازک شب شان را صبح میکنند.
این در حالی است، که قبل از وقوع زلزله قیمت یک خیمه در هرات از ۷ صد تا ۸ صد افغانی بود و حالا قیمت آن به یک و نیم هزار تا دو هزار افغانی رسیده است .
رخشانه می گوید: روز ها اول طالبان گفتند که ما بازار را کنترول می کنیم تا قیمت خیمه ها بلند نرود؛ ولی تا امروز کدام اقدام نکرده و ما در هوا سرد در بین خیمههای هستیم که از جال و تکه های نازک ساخته شده، در یک خیمه از ۶ الی ۷ نفر هستیم در روز آفتاب زیاد سوزانه در روز اول در بیرون بودیم دختر خورد خواهرم که سه سال بود ضعف کرد، در شب هوا زیاد سرد می شود و بادی شدید که وجود دارد گاهی خیمه ها را از جای شان برمیدارند و ما در شب یک نفر در میان به مدت دو تا سه ساعت بیدار هستیم تا وقتی که زلزله شد دیگران را خبر کنیم.
طالبان مردان خانواده را اجازه نمیداند که با خانوادههای شان در یکجا در بین خیمهها باشد.
رخشانه میگوید که زنان همسایه و خانواده خودش زیاد ترسیده بودند هم از لرزش زمین و هم از نبود مردان خانواده نمی توانستند که از بین آن زمین بیرون شود تا آب و وسایل برایشان بیاورد چون طالبان اجازه نمی دانند، میگفتند که مردان زیاد است و زنان و مردان نباید با هم در یکجا باشد چون نامحرم هستند.
رخشانه می گوید: سختگیر طالبان است که به جای کمک به مردم به مسئله محرم و نا محرم گیر می دهد، زلزلههای شدید و پس لرزههای که شدتاش از زلزله کم نیست، وضعیت روحی و روانی همه را خراب کرده است، حس میکنم که این لحظه امکانش است که زلزله قویتر از زلزله قبلی میآید و زمین زیر پاهایم شکافته می شود و ما را فرو می برد.
لیلا رضوی