زندگی برای زنان در کشورهای رو به توسعه و به خصوص جوامع مردسالار دشواریهای بخصوص خودش را دارد.
در جامعههای مردسالار مجبور اند همیشه برای اثبات خودشان مشقتهای زیاد را تحمل کنند، تا شاید در جامعه به چشم بیایند و دیده شوند. زنان بایست راه طولانی را طی کنند تا مدیریت زندگی خودشان را بدست بیگیرند.
افغانستان کشوریست پر از دشواری و مشقت برای زنان، نه تنها حکومت طالبان، بلکه در تمام حاکمیتهای قبلی زنان همیشه در حاشیه بوده است. با این حال شدت سنگینی این مشقتها تا هنوز شانههای این زنان را خم نکرده است. زنان افغانستان هرگز میدان مبارزه برای حقوق شان را ترک نکرده است.
زنان در افغانستان قبل از جامعه و حکومت برای حق خود با فامیل های خودشان مبارزه میکنند تا حمایت و همسوی خانواده خودشان را بدست بیاورند. در مرحله های بعدی خارج از خانواده برای خود و زنان دیگر مبارزه میکنند.
امروز با خانم همصحبت شدم که برای حق خودش و دخترانش خیلی تلاش کرده است تا آنها با سواد شوند و برای خودشان در جامعه شخیصتی باشند و برای زنان دیگر زمینه رشد را فراهم کنند.
ناهید( نام مستعار) مادر پنج دختر است. دخترانش هر کدام از رشتههای حقوق، علوم اجتماعی و فارمسی فارغ شدند. تنها دختر کوچکش که هنر مجسمه سازی میخواند نتوانسته است درسش را تمام کند به علت این که طالبان این رشته دانشگاهی را حذف کرده و دختران را از رفتن به دانشگاه ممنوع کرده اند.
خانم ناهید میگوید، دخنرانش به راحتی راه علم و آموزش را طی نکرده اند.
او می افزاید: من با مردی عروسی کردم که درخانواده و قوم شوهرم هیج زنی حق رفتن به مکتب، و حتا مدرسه دینی را نداشتند. زنان حق نداشتند بدون اجازه شوهر به خرید بروند، اجازه نداشتند که موبایل داشته باشند و دهها محدودیت دیگر، ناهید میگوید خودش به سن بلوغ نرسیده مثل هزارن دختر دیگر در افغانستان ازدواج کرده است.
پدرش ملا بود و برای همین ناهید درس دینی را در خانه از پدرش آموخته؛ اما به مکتب نرفته است. درخانهی شوهر هم مشکلهای زیاد را متقبل شده است. ناهید زندگی را مثل جنگ تعریف میکند. میگوید: از روزی که خودم را شناختم تا حالا برای خودم و زندگیم جنگیدم، اول با شوهرم بعد با خانواده شوهر و حالا هم برای زنان که در اتحادیه من است.
از ناهید درباره مبارزه او با زندگیاش و اینکه چرا دخترانش به آسانی نتوانسته است درس بخوانند پرسیدم.
ناهید در پاسخ من گفت” باید بدانی که تمام زنها مشکل زیاد دارند از لت و کوب در خانه شوهر گرفته تا ده مشکل دیگر. وقتی دخترانم بزرگ شدند؛ آنها را به مکتب شامل کردم. شامل شدن دخترانم به مکتب همه خانواده را با من دشمن کرد مثل اینکه کار بدی کرده باشم. با آنهم خشونت را قبول کردم ولی حاضر نشدم که دخترانم مکتب را ترک کنند. دخترانم با لیاقت خودشان و گرفتن نمره اول و تقدیر نامهها پدر شان را راضی به آموزش آنها کردند. او اضافه میکند که حمایت شوهرش از آموزش دخترانش باعث شد که خانواده همسرش او را عاق کنند. ولی او مانع آموزش دختران ما نشد بلکه بیشتر آنها را حمایت کرد. با تمام تهدید های خانواده مبارزه کرد و تحقیر شدن را تحمل کرد ولی دخترانش را از آموزش محروم نکرد. او میگوید نافرمانی او سایر خانمهای خانواده را نیز تحریک کرد تا سایر دختران خانواده نیز درس بخوانند.
گرم صحبت با او بودم که یک خانم داخل حویلی آمد و سلام کرد. نزدیک ما روی فرش که در حویلی هموار بود نشست، بعد از احوال پرسی گفت که آمده است تا پول این ماه را تحویل کند. و قست اول قرضش را نیز بپردازد. خانم ناهید هم کتابچهی که صفحه هایش چوکات بندی شده بود را باز کرد و در داخل چوکات ها اسمهای خانمها، ماههای سال و تاریخهای روزها نوشته بود. نام این خانم را پیدا کرد مقابل نامش علامه تایید را نوشت. بعد این خانم از ناهید پرسید که دیگر کسی یخن برای دوخت نیاروده است. در جوابش گفت نه اگر کسی آورد با خبرت میکنم.
بعد از رفتن این خانم، من از خانم ناهید درباره موضوع تحویل پول و آن کتابچه پرسیدم که می شود کمی درباره اتحادیهی که قبلا یادآوری کردید برایم بگوید؟
درگوشه حویلیش بز و گوسفند داشت که سر و صدای آنها مانع حرفهای ما میشد برای همین داخل خانه رفتیم و او درپاسخ به من گفت ،من مدتی در ایران مهاجر بودم. آنجا زنان یک ناحیه اتحادیه داشتن که در هر ماه مقدار پول مشخص به کسی که از طرف اتحادیه بعنوان نماینده جمع آوری پول است، تحویل میدهند. هر زمانی که یکی از خانمها بنابر مشکل نیاز به پول داشته باشند، میتوانند از اتحادیه پول قرض بیگیرند تا مشکل و نیاز خودش را رفع کنند. دوباره هر ماه همراه با پول مشخص شده پول قرض را نیز قست وار بپردازند. او همچنان اضافه میکند که خودش حالا در کابل درمنطقه که زندگی میکند این اتحادیه را ایجاد کرده و رهبری میکند. او گفت در قسمت مسایل حساب و کتاب دخترش و یکی از دختران همسایهاش مسوول اند. او گفت وقتی تازه این اتحادیه را ایجاد کرده بود تنها شش زن که همسایه های خودش است. عضوش بودند ولی حالا در حدود سی خانم شامل اتحادیه اند که همه زنهای منطقه خودشان است.
از او پرسیدم که آیا فقط دراین اتحادیه پول جمع آوری می کنید و قرضه میدهید یا کار دیگری هم برای خانم ها انجام میدهد؟
خانم ناهید می گوید “نظریه راه اندازی اتحادیه از دخترش بود و در حدود چهار سال میشود که این اتحادیه را خودش با کمک سایر خانمها رهبری میکند. درکنار جمع آوری پول وتوزیع قرضه به خانمها برای آنها زمینه کار نیز فراهم میکند که خانمها در خانه کار کنند و زندگی شان را مدیریت کنند. برای مثال از بادام شکنی، مهره دوزی، گراف دوزی یخن، مال داری نام میبرد و اضافه میکند که خودش هم در خانه مال داری میکند. او ابراز میکند که در زمان جمهوریت فقط برای زنان اتحادیه این کار می کرد ولی حالا برای خانمهای خارج از اتحادیه نیز زمینه کار فراهم میکنند. چون در دوره طالبان زنان زیاد بیکار شده اند و برای پیشبرد زندگی مجبور اند این کارها را انجام دهند و پول بدست بیاورند.
از او پرسیدم که خودش چطور این کارها را پیدا می کند و چطور اتحادیه را رهبری میکند؟
درپاسخ میگوید” من در خانه هر سهشنبه سفره صلوات میگیرم و تمام خانمهای اتحادیه هم میآیند بعد ازاینکه سفره تمام شد باهم درباره اتحادیه و تغییرات که در روش کار اتحادیه میاید با هم گپ میزنیم و درباره کارهای خانمها، قرضه و اندازه پول باهم تبادل نظر میکنیم. و اما درباره کار من هر روز برای بز و گوسفندانم از دکان دار سبزی میگیرم. برای آنها میگویم اگر جای مهره دوزی و خیاطی و گراف دوزی لازم باشد با من هم در جریان بگذارید. ضمنا شوهرش نیز در قسمت کار برای خانمها با وی کمک میکند.
خودش از مالداران بز و گوسفندان کوچک را در خانه اجاره میکند و آن را بزرگ میکنند در مقابل از مالداران پول میگیرند. این فعالیت کوچک برای خانمها باعث تغییرات زیاد در زندگی آنها میشود. از طرفی در کنار کار خانه میتوانند مدیریت زندگی شان را بدست بیگیرند و خودشان پول بدست آوردند، خودشان را تامین کنند و تسلیم مشقت های روزگار نشوند.
گزارش از M.seyam