طالبان با وجود ممنوع کردن تحصیل و تعلیم دختران، همچنان فشارهای روز افزون را بر روزنههای اندک تعلیمات ابتدایی آورده تا از همین آدرسها نیز زنان و دختران را ممنوع نماید.
گشت طالبان به بهانههای مختلف و وارد شدن به مراکز باعث ایجاد ترس بین دختران دانش آموز گردیده است. اما دختران هنوز بخاطری فراگیری علوم، ترس به جان خریده و از اهانت چشم پوشی کرده و بدون اعتراض به صنفهایشان، حاضر شده است. به گفته دختران فعلا نه گوش شینوایی است و عملی برای اقدام، تنها قربانی سیاستها در افغانستان زنان بوده و است.
حسینا دختری که برای فراگیری زبان انگلیس اقدام کرده و میخواهد با فراگیری این زبان راهی برای برون رفت از مشکلات اش پیدا کرده تا در آینده بتواند شامل بورسهای دانشگاهی گردد. میگوید بار طالبان با آمدنهای غافل گیرانه دختران را ترسانده اما دختران، از درس شان عقب نشینی نکرده است و به درسهای شان برای فراگیری زبان انگلیسی ادامه داده است.
حسینا گفت« در داخل صنف یازده شاگرد اناث و پنج شاگرد از قشر ذکور بودیم معیار تعریف شده و تفکیک صنفها بین پسر و دختر شده بود، پرده سفید کلان صنف را به دو حصه تقسیم نموده بود، سرگرم تمرین صحبتکردن بودیم که یکی از استادان با حالت سراسیمه آمد، و گفت:« امر به معروف طالبان آمده»، من که در چوکی اول نشسته بودم چنان بالایم تاثیر کرد که قلبم از دهنم بیرون میشد و به شدت میتپید، همهی دختران طرف تهکوی یا زیر زمین دویدیم، من که خیلی ترسیده بودم و همچنان گلویم را بغض میفشرد. هر قدم که پایین طرف تهکوی میرفتم، احساس میکردم، طرف تاریکی و نابودی خودم میروم. سیاهی تهکوی شبه سیاهی سرنوشت ما بود، که به خاطر حق اساسی خود آنچنان پنهان میشدیم. دلم برای خودم سوخت و با حالت مأیوسانه طرف دیگر دختران دیدم که هر کدام حالت دور از وصف را داشتند، دو تا از صنفیهایم گردن همدیگر را گرفته بود و زار زار گریه میکردند.»
با حالت پریشان ادامه و گفت، آن روز طالبان رفتند، استاد صنف با حالت آشفته و صدای آهسته از دختران معذرت خواهی و گفت جبران نیم ساعت هدر رفته را یک ساعت دیگر مهیا خواهد کرد. آن نیم ساعت شاید سالی برای من و همصنفیهایم گذشت اما حسینا بعد از تعریف ماجرا به خانواده اش، فامیلش به هراس انداخته و باعث شده که دیگر حسنیا به مرکز آموزشی زبان حاضر نشود.
دینا آموزگار دیگر میگوید« وقتی نام طالب را میشنویم دیگر تمام داشتهها در ذهنمان دود شده به هوا میرود.
وی گفت:” تمرین گفتگو داشتیم که یک طالب با هیکل وحشتناک داخل صنف شد، بدنم سرد شد، چادرم را پیشتر از قبل بهسر کردم و ماکس زدم. همهی دختران همین کار را کرد، با وارد شدن او همهچی بههم خورد، هیچ بلند حرفزده نمی توانستیم و حتی با اشاره گپ میزدیم، گرچی با رعایت اصول صنفها دایر گردیده بود اما بازهم دختران ترسیده بودند، طالب یک ساعت مکمل در صنف ما حرف اما نمیدانم چی گفت، زیرا در آن وقت ضمن گذشتن ساعت به آهستهگی تمام حواس مان به مساییل بود که بهانه پیدا نکند و صنف ما را با بهانه مختلف بسته نکند.»
دینا با حرف و گفتههایش با استعداد بنظر میرسد، میگوید همواره مسیر پر تلاطم را در راه علم و دانش طی کرده، از سختترین چالشهای روزگار گذشته که حتی با مرگ هم دست و پنجه نرم کره، اما با جسارت تمام پیروز میدان شده است. میگوید« اینبار قضیه فرق دارد، با آمدن طالبان و فرمان منع تحصیل فهمیدم که به تنهایی نمیتوانیم که راه بجایی بیبریم.»
دینا از همه دختران خواست که تلاش کنند و از شرایط سخت و دشوار فرصتی خوب بسازند و تسلیم نشوند، او گفت، باورد دارد که زمان خوب از راه میرسد اما شاید دیرتر.
در همین حال استادان دانشگاه و مراکز آموزشی به این باور است که، دختران افغانستان با استعداد و تواناییهای که دارند، اگر فرصت برای تحصیل برایشان مهیا گردد، در زمینه تحصیل موفق عمل خواهند کرد.
شجاع” اسم مستعار” میگوید که دختران افغانستان در این دو سال منع تحصیل، آسیبهای فراوان را متحمل شده که اگر ادامه پیدا کند، نصف جامعه افغانستان از سیر عملی منطقه و جهان پس مانده خواهد شد.
آنان با استناد احادیث و گفتههای” حضرت محمد” ص” پیغمبر دین مبین اسلام میگویند که فرا گرفتن علم برای مرد و زن مسلمان فرض است و هر شخص باید در این راستا تلاش کنند.
گفتنی است که کارشناسان میگویند که پس از بهجود آورده شدن رژیم طالبان، نهادهای تحصیلی و آموزشی بهگونه ویژه مورد دگرگونسازی قرار گرفتند. تغییر در کیفیت و دستبرد در نصاب آموزش و تحصیل، تغییر در شکلیات و امور اداری، کُندسازی فرایند بروکراسی، سرآمد مدرسه و جولان ملاها در دستگاه حاکمیت، تغییر جزئیات و مهر و تصدیق در مدارک و صدور آن بهواسطه ادارات و نهادهای رژیمی که اعتبار، مشروعیت و رسمیت ملی و بینالمللی ندارد؛ و مهمتر از همه بستهشدن دانشگاهها و مکاتب بهروی دختران که بیانگر بیارزشی تحصیل و کسب علم و آموزش در نگرش طالبانی است، مسبب تولد نوعی بینش بیرنگی و ارزشباختگی نسبت به تحصیل و آموزش، و فروپاشی اعتبار نهادهای اکادمیک در باور جمعی گردید است.
کبرا “علی زاده”