افغانستان، کشوری که خاکش بوی خون می دهد و گوشه گوشه این سرزمین درد می کند. زندگی در این جا شجاعت می خواهد. اطفال این سرزمین در کودکی جوان و در جوانی پیر می شوند. دختران و پسران که برای یافتن لقمه ی نان، جوانی اش را می فروشد.
باگذشت بیشتر از بیست و پنج سال جنگ های داخلی در افغانستان هزاران کودک یتیم و هزاران زن بیوه شدند. که امروز در کوچه ها و پس کوچه های شهر دست فروشی یا هم گدایی می کند.
در این میان داستان دختری را روایت می کنیم که پدر و دو برادرش را در جنگ از دست دادند. دختری نزده ساله ی که تلاش کرد تا خانواده اش را دوباره استوار نگهدارد.
تمنا: اسم مستعار دختر نزده ساله ی پروانی است که بعد از کشته شدن پدر و برادرش در جنگ مادرش را از خودکشی نجات داد و خودش با هزاران امید دوباره بر خواست تا خانواده ی از هم پاشیده اش را دوباره استوار سازد.
او داستان اش را با این جمله آغاز کرد.« اگه پدرم زنده بود من هم میتوانستم درس بخوانم و مثل دختران دیگر زندگی راحتی داشته باشم».
او یک دختر اما مثل یک مرد واقعی در کوچه ها و پس کوچه های کابل دست فروشی می کرد تا خرج و مصارف فامیل اش را تآمین کند.
« هنوز داغ برادر کوچک ترم که در یکی از ملی بس های شهری در انتحاری کشته شد فراموش نکرده بودیم که خبر مرگ پدر و برادر بزرگم زندگی را برای ما جهنم ساخت.
وقتی مادرم از مرگ عزیزان اش خبر شد به نیت خودکشی از بام خود را پایین انداخت.
حق من نبود در این سن با این مشکلات مقابله کنم، آسان نبود روزهای که تنها سرپرست فامیل ام بودم مادرم دیگر امید زندگی را از دست داده بود فقط من بودم و یک برادر و خواهر کوچک ام که دست چپ و راستش را نمی شناخت.
برای تسلی دل مادرم برش قول دادم نگران نباشد مثل یک مرد کار می کنم و خرج و مصارف خانه را پوره میکنم. از همان روز ببعد از دوکان سرکوچه چند قلم و ماسک گرفتم و تا شب سر سرک فروختم، شب چند نان گرفتم، روزها به همین منوال می گذشت خواهرم را به مکتب فرستادم تا مثل به این سرنوشت گرفتار نشود. روزها در این فکر بودم که چگونه کرایه خانه، برق،آب …را پوره کنم»
تمنا می گوید این مشکلات بعد از تسلط دوباره ی طالبان چند برابر شد، دیگر نتوانستم مثل روزهای قبل در بیرون از خانه کار کنم.
محدودیت های طالبان از یک طرف باز داشت و منع تحصیل و کار از طرف دیگر، زندگی را برای من تلخ تر کرده است.
کودکان افغانستان محروم ترین کودکان جهان است که بجای درس کار و به جای زندگی کردن فقط نفس می کشند.
فقر، بیسوادی، جنگ، عدم تحصیل و ده موانع دیگر باعث شده است تا این کودکان نتواند به گ آینده ی روشن دست یابد.