فرخنده: در گوشه از کابل، در اتاقی کوچک و نمناک که بوی خامه و رنگهای طبیعی در آن پیچیده، رویا احمدی با انگشتان ظریفش تارهای قالین را گره میزند. اتاق آنقدر کوچک است که گرما و رطوبت آن را به فضایی خفقانآور تبدیل کرده است. او به همراه خواهر و برادرش در تلاش است تا یک لا قالین را در مدت زمان کوتاهی بافت کند؛ چرا که اجاره خانه در انتظار پرداخت است.
رویا، دختر ۲۱ سالهای از ولایت بامیان، سه سال از تحصیل بازمانده و تمام این مدت را به قالین بافی اختصاص داده است. او میگوید: «ما بعد از سال ۱۳۹۰ به کابل آمدیم و از آن زمان به قالین بافی مشغول هستیم.»
تحصیلاتش در بامیان تا صنف چهار ادامه یافت، اما با کوچ به کابل، آرزوی تحصیل در یکی از معتبرترین مدارس پایتخت را در سر میپروراند. «باور داشتم که میتوانم یک شخص تاثیرگذار شوم، اما شرایط به گونهای رقم خورد که درس خواندن به آرزویی محال تبدیل شد.»
زندگی در کابل با چالشهای بسیاری همراه بود. او خاطره تلخی از روز انفجار مکتب سیدالشهدا دارد که در آن ۵۹ همکلاسیاش جان باختند. «آن روز صدای انفجار را شنیدم و سراسیمه فرار کردم. از آن روز به خود عهد کردم که خون خواهرانم را به زمین نگذارم و برای تحصیل و آینده تلاش کنم.»
رویا که اشکهایش را با گوشه چادرش پاک میکند، ادامه میدهد: «اکنون شرمنده ۵۹ شهید مکتب سیدالشهدا هستم. حالا بافتن قالین تنها راهی است که در دست دارم.»
او از روزهای گرم تابستان و سرد زمستان میگوید: «روزها قالین میبافیم و شبها درس میخوانم. امتحان کانکور را با نمرات خوبی گذراندم، اما پس از سقوط حکومت، امیدهایم ناامید شد.»
حالا او به سختی در بازار کار میکند. «در حال حاضر، قیمت قالینها پایین آمده و با تلاش بسیار تنها میتوانیم به یک درآمد محدود برسیم. پدرم بیکار است و یک برادر در ایران کار میکند.»
رویا از شرایط کنونی جامعه و فشارهای طالبان بر زنان میگوید: «ما در خانه زندانی هستیم، اما تلاش میکنیم تا به هر نحوی که شده، خود را مشغول کنیم. وقتی طالبان را میبینم، به یاد روزهای تلخی میافتم که بر روی تحصیل و آیندهام گذاشتهاند.»
با وجود تمام چالشها، رویا هنوز هم امید به تغییر دارد: «از طالبان میخواهم درهای دانشگاهها را باز کنند و به زنان اجازه دهند که سهمی در جامعه داشته باشند. این ظلم پایدار نخواهد ماند و من به دختران پیام میدهم که تسلیم نشوند و به هر نحوی که شده، ادامه دهند.»
این روایت نه تنها داستان زندگی رویا، بلکه قصه هزاران دختر دیگر است که به رغم فشارها و محدودیتها، هنوز هم در جستجوی آیندهای روشن و تحصیل هستند.
گزارش: کبرا علیزاده