عکس: رسانه فرخنده

فرخنده: در اتاقی که گرمای تابستانی به‌خوبی احساس می‌شود، رخسار، دختر بیست ساله‌ی اهل ولایت دایکندی، در حال چیدن کتاب‌هایش است. وقتی به کتاب ریاضی صنف دوازدهمش می‌رسد و آن را باز می‌کند، درخشش امید در چشمانش نسبت به سال‌های گذشته کمرنگ‌تر می‌شود. او سه سال است که حسرت امتحان ورودی دانشگاه، یا کانکور، را در دل دارد و اکنون از هر سال ناامیدتر است. روزی آرزو داشت دکتر شود، اما حالا در تاریکی مطلق تصمیماتی که دیگران برای زندگی‌اش گرفته‌اند، غرق شده است.

رخسار از کودکی به همراه پدرش در کنار تحصیل، کار کرده و آرزو داشت فردی تأثیرگذار شود. او از زندگی پرچالش خود در قریه‌اش می‌گوید: «از وقتی دست چپ و راست خود را شناختم با انبوهی از کارهای شاقه روبرو شدم. از چوپانی گرفته تا درو کردن علف، همه و همه را انجام می‌دادم.» او از سن هفت سالگی مکتب را آغاز کرده و تا صنف دهم در ولایت دایکندی درس خوانده است. با سقوط کابل، همراه خواهرش به این شهر آمد و برای ارتقای ظرفیت خود تلاش کرد.

رخسار ادامه می‌دهد: «اگرچه مکتب و دانشگاه بر روی ما دختران افغانستان بسته است، اما کسانی هستند که با این چالش‌ها مقابله کرده و راهی برای آموزش دختران افغانستان پیدا کرده‌اند.» او به مراکز و مکاتب پنهانی اشاره می‌کند که در تلاشند تا به دختران آموزش دهند و به آن‌ها می‌آموزند که علم را با وجود همه‌ی مشکلات دنبال کنند.

او در سال‌های اخیر، به یادگیری زبان انگلیسی پرداخته و حالا برای شرکت در امتحان دولینگو آماده است. با این حال، امید دارد که طالبان فرصتی برای برگزاری امتحان کانکور فراهم کنند. «از کودکی هدفم این بود که داکتر لایقی شوم تا هم‌وطنانم برای درمان به خارج نروند و در داخل کشور درمان شوند.»

حکومت طالبان، به‌ویژه در سه سال گذشته، با محدودیت‌های شدید برای زنان و دختران، وضعیت را به چالش کشیده است. رخسار می‌گوید: «از وقتی طالبان آمدند، تبعیض جنسیتی به‌صورت آشکارا در افغانستان تطبیق شده است. دختران نمی‌توانند به‌طور آزادانه از خانه بیرون شوند و لباس دلخواه خود را بپوشند.» او به محدودیت‌ها و شرایط دشواری که دختران با آن مواجه هستند اشاره می‌کند و از ناامیدی ناشی از عدم فرصت‌های تحصیلی صحبت می‌کند.

در این سه سال، تنها در سال اول دختران توانستند در امتحان ورودی دانشگاه شرکت کنند، آن‌هم در رشته‌هایی که طالبان تعیین کرده بود. در دو سال اخیر، هیچ دختری به دانشگاه راه نیافته و از تحصیل محروم شده‌اند. رخسار می‌گوید: «وقتی در کوچه و بازار می‌روم، می‌بینم که پسرها با چهره‌های بشاش به‌طرف مکتب و دانشگاه می‌روند. من برای آن‌ها خوشحالم، اما یک جامعه نمی‌تواند بدون زنان پیشرفت کند.»

با وجود این محدودیت‌ها، رخسار و بسیاری دیگر از دختران افغانستان به دنبال راه‌های جدید برای تحصیل هستند. او به آموزش آنلاین اشاره می‌کند و می‌گوید: «من خودم صنف‌های زیادی را آنلاین می‌خوانم. همه‌ی دختران آرزو دارند که مثل پسران آزادانه و بدون قید و شرط به طرف مکتب و دانشگاه بروند.»

مادر رخسار، که هرگز فرصت تحصیل نداشته، همیشه آرزو داشت که دخترش به دانشگاه برود. او با احساس ناامیدی می‌گوید: «من آرزو داشتم دخترم مثل خودم بی‌سواد نماند، اما در جایی که طالبان آمده‌اند، نمی‌گذارند دختران درس بخوانند.»

در حالی که رخسار و خانواده‌اش با ناامیدی دست و پنجه نرم می‌کنند، جامعه بین‌المللی همچنان به انتقاد از محدودیت‌های طالبان می‌پردازد. سازمان‌های حقوق بشری و نهادهای آموزشی خواستار بازگشت دختران به مدارس و دانشگاه‌ها هستند.

رخسار به هم‌قطارانش می‌گوید: «دختران نباید امید و انگیزه خود را از دست بدهند. ما باید مقابله کنیم و تسلیم نشویم. از جامعه‌ی بین‌المللی می‌خواهم که با طالبان سازش نکنند و نگذارند که این گروه به رسمیت شناخته شود.»

داستان رخسار، صدای میلیون‌ها دختر افغانستان است که با وجود چالش‌ها و محدودیت‌ها همچنان در پی تحصیل و آینده‌ای بهتر هستند. در این سرزمین پر از امید و ناامیدی، آنها به مبارزه ادامه می‌دهند.

گزارش: کبرا علی‌زاده

جواب دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *