در تازه ترین معاینات، داکتران به شکریه گفته اند تداوی گوش ات در افغانستان امکان ندارد برای معالجه پرده ی گوش ات باید پاکستان بروی!
شکریه ی 20ساله هر روز مصافت دو کیلومتری را در یک ساعت یا یک و نیم ساعت پیاده طی میکرد و برای کامیابی در رشته دلخواه اش روز و شب نمی شناخت و سخت درس میخواند. با هزاران امید و برای دیدن نتیجه زحمات اش صبح زود روز جمعه با حکیمه همصنفی و رفیق راه اش باز هم پیاده روانه کاج می شوند، پرآوازه ترین مرکز آموزشی در غرب کابل.

فامیل شکریه او را در شفاخانه علی جناح پیدا می کنند زخمی است و چادر و موهایش سوخته است.
شکریه شاید خوش چانس بوده است که از روز خونین کاج جان سالم بدر برده و زنده است اما قفس سینه اش آسیب دیده و چادر و موهایش همه سوخته است گوش راست اش به شدت آسیب دیده و توان شنیدن را ندارد.
بخاطر ازدحام زیاد زخمی ها شکریه را از شفاخانه خصوصی وطن که رو به روی آموزشگاه است به شفاخانه دولتی علی جناح برای معاینه انتقال می دهند
شکریه به شدت شوک دیده و داکتران برایش دواهای اعصاب می دهند.
شکریه را پس از معاینه و پانسمان زخم هایش مرخص می کنند
اما شکریه احساس میکند طرف راست سراش سنگین تر است و گوش اش درد می کند و آواز های میشنود
او از درد، سنگین بودن و آواز دادن گوش اش به داکتر شکایت می کند
داکتر به شکریه و فامیل اش میگوید، مشکل جدی نیست تا چند وقت گوش ات صدا خواهد داد به مرور زمان حل می شود.

از دست دادن دوستان و دیدن آن صحنه ی خونین برای شکریه فراموش ناشدنی است او را عصبانی کرده و روح و روانش را متاثر کرده است.
حمله بر مرکز آموزشی کاج درست زمانی بود که به اخذ امتحان کانکور سراسری زمان کم باقی مانده بود و امتحان سرنوشت ساز دانش آموزان نزدیک بود و همه دختران و پسران دانش آموز آخرین مرحله های آمادگی شان را میگرفتند.
در حمله خونین و بی رحمانه تروریست ها بر مرکز آموزشی کاج 55 دانش آموز کشته و بیش از صد دانش آموز که بیشتر شان دختران است زخم برداشتند.
تعداد زیاد از دختران زخمی از این حمله، بنابر وخیم بودن و مناسب نبودن وضع صحی شان نتوانستن امتحان کانکور که روز ها تلاش کرده و سال ها درس خوانده بودند و شب و روز در آرزوی رسیدن آن روز بودند را نتوانستند سپری کنند اما شکریه به اسرار زیاد از برادر اجازه می گیرد و در امتحان شرکت می کند
نتایج اعلان میشود و شکریه در دانشگاه کابل با اخذ 280نمره در رشته فارمسی انتخاب دوم اش کامیاب می شود.
موفقیت شکریه را برایش تبریک گفته و پرسیدم انتخاب اول ات چی بود گفت صحت عامه
برایش گفتم به رشته های طبی علاقه مند بودی حتمن
گفت نخیر رشته مورد علاقه ام حقوق و ژورنالیزم بود اما بخاطر که اجازه انتخاب در این رشته ها را نداشتم رشته های طبی را انتخاب کردم.
مادر شکریه می گوید بعد از این حادثه شکریه همیشه خواب های بد می بیند و هیچ اشتهای به غذا خوردن ندارد شب و روز در باره آینده تشویش می کند، آینده نامعلوم تحصیل اش از یک طرف و تداوی پرده گوش اش از طرف دیگر او را هر روز نگران تر می کند.
شکریه و یکی از عضای فامیل اش پس از تکمیل معاینات اش و در میان گذاشتن مشکل جدی پرده ی گوش اش با مسولان آموزشگاه قرار است با کمک هزینه تدوای از طرف آموزشگاه و رفت و برگشت با هزینه شخصی به پاکستان برود اما پاسپورت ندارد و مرز بین افغانستان و پاکستان هم بسته است.
مشکلات اقتصادی، چگونگی رفتن، تدوای و برگشتن با صحت کامل بدون کدام دغدغه ی همه و همه نگرانی های است که روز ها و شب ها شکریه را در یک اظطراب بزرگ زندگی و آینده قرار داده است.
شکریه با پشت سرگذاشتن حادثه ی دلخراش و خونین کاج و آسیب های جسمی و روحی که به او رسیده بهایی علاقه به درس و دانایی را داده است، اما تسلیم نشده و امید اش را به آینده از دست نداده است و برای یک آینده روشن و به دور از جهل و تاریکی و ظلمت به پا می ایستد و کمر خم نکرده به تلاش هایش ادامه می دهد.
شکریه امیدوار است برای او و دیگر دختران که به هزاران مشکل و مانع میخواهند درس بخوانند زمینه تحصیل مساعد شود و بتوانند درس و تحصیل کنند و در جامعه ی انسانی نقش مثبت داشته باشند.

سهیلا گلستانی 1401/11/30

جواب دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *