بازار فروشندگی زنان پس از تسلط طالبان رونق یافته است دختران باز مانده از تحصیل به فروشندگی روی آوردند.
فرخنده: صدف ۱۶ ساله از ولایت غزنی است او فعلا در کابل زندگی می کند. صدف می گوید مدت دو ماه می شود در یکی از سیمساری های دشت برچی فروشندگی می کند. دوکان مزّیین دارد او که ماه دو هزار معاش می گیرد از مشتری هایش راضی است اما از زندگی اش ناراضی.
او از جمله دخترانی است که با ورود طالبان بر اریکه ی قدرت از تحصیل باز ماند.
صدف می گوید «انتظار نداشتم روزی به چنین سرنوشت گرفتار شوم من با تلاش و زحمات شبانه روزی آرزو داشتم یک داکتر موفق شوم دختر سر به هوایی بودم جز درس خواندن به هیچ چیزی فکر نمی کردم، هنوز هم نمی توانم باورکنم که طالبان چگونه دروازه های مکاتب را به روی ما بست و مارا از رسیدن به رویاهای که از کودکی در ذهن خود بافته بودیم محروم ساخت.»
او هم چنان می گوید «وقتی طالبان برای بار دوم افغانستان را تصرف کرد من صنف هفت مکتب بودم طالبان دیگر به ما اجازه ندادند تا درس بخوانیم و دروازه های مکاتب را به روی ما بست، دیگر هیچ امیدی نداشتم خانه نشستن برایم یک کابوس شده بود
دوست داشتم درجای خودم را سرگرم کنم ولی سخت با مخالفت فامیل ام روبرو شدم پس از آن که طالبان دختران را با خود بردند خانواده ام بیشتر ترسیده بود حتی اجازه ی بیرون رفتن را به من نمی داد ولی من این محدودیت نشدم مدت دوماه می می شود که در یکی از دوکان های سیمساری فروشندگی می کنم. با وجودی که فامیل ام با این شغل سخت مخالف است اما من راضی هستم و می خواهم درامد داشته باشم و زندگی مستقیل که وابسته به هیچ کسی نباشد بسازم»
او که سخت با مخالفت خانواده اش رو برو است می گوید که آن ها می ترسند که من را نیز مانند شماری از دختران، طالبان ببرند ولی من هرگز تسلیم این کابوس نمی شوم نشستن در خانه برایم دلتنگی و نا امیدی چیزی دیگری نمی دهد.
صدف می گوید طالبان دو روز بعد یا سه روز بعد در فروشگاه می آید و به ما هشدار می دهد تا حجاب کامل اسلامی داشته باشیم و هم چنان موسیقی گوش نکنیم.
او که در باره ی آینده اش سخت نگران است می گوید اگر طالبان نمی بود حالا صنف دهم مکتب می شد و می توانست آزادانه تحصیل کند. در کنار دوکان داری تلاش می کند تا راهی را برای رفتن به خارج از کشور یابد تا تحصیل اش را در بیرون از کشور ادامه دهد.
آن طرف تر پهلوی دوکان صدف، یک فروشنده ی دیگر به اسم الهام فروشندگی می کند
او ۲۲ سال سن دارد با هزاران امید پشت ویترین نشسته و چشم به در دوخته است تا شاید مشتریی بیاید.
وی می گوید در هفت سالگی مکتب را شروع کردم با تمام توانایی های که داشتم تلاش کردم و به موفقیت تمام مکتب را تمام کردم. روزها و شب های آمادگی کانکور را به موفقیت به پایان رساندم بعد از سپری نمودن امتحان کانکور توانستم به رشته ی دلخواه ام در یکی از دانشگاه دولتی کامیاب شدم بعد از یک سمستر طالبان دروازه های دانشگاه را به روی ما بست.
مدت چند ماه در چهار دیواری خانه حبس شده بودم اما بعد از آن در یک خیاطی مصروف شدم یعد از چند مدت خیاطی، کار آنلاین شروع کردم و لوازم آرایشی میفروختم با این شغل می توانستم همراه با پدرم نیز در خرج و مصارف خانه کمک کنم فعلا هم در دوکان لباس فروشی مصروف فروشندگی هستم. و ماهانه ۳۰۰۰ افعانی معاش میگیرم.
وی هم چنان افزود« بیشتر روزها طالبان در دوکان ها می آید و به ما می گوید که موسیقی گوش نکنیم و لبتس دراز بپوشیم
به گفته ی الهام مشتریان اش با وی رفتار خوبی دارد اما از شغل اش راصی نیست او می گوید اگر طالبان نبود حالا در دانشگاه درس می خواند.
این روزها بیشتر از دختران بازمانده از تحصیل به کارهای شاقه و فروشندگی روی آوردند. زهرا، ۲۱ سال سن دارد او می گوید هفت سال قبل پدرم از میدان وردک به کابل کوچ کرد و یگانه هدف وی تحصیل ما بود من دوست داشتم دوشادوش پدرم کار کنم و در اقتصاد خانواده کمک شوم مکتب را با موفقیت تمام کردم اما طالبان اجازه ندادند که رویایی رفتن به دانشگاه را تجربه کنم.
بعد از بسته شدن دروازه های مراکز آموزشی بسته شد
در یکی از شرکت های خیاطی کار می کردم اما طالبان ما را از رفتن به شرکت های خیاطی نیز منع کردند.
او می گوید«حالا مدت دو ماه میشود که با پول قرض الحسنه دکان گرفتم، با پول سه لک افغانی به این کار شروع کردم. روزانه مبلغ ۱۵۰۰ افغانی کار میکنم و حالا از کاری که شروع کردم راضی استم، مردم هم با من رفتار نیک دارد چون من تازه وارد بازار شدم، کمی برایم عجیب و غریب است.
گاهگاهی طالبان میآید از جواز میپرسد و میگوید که باید حجاب داشته باشید، آهنگ پخش نکنید.
اگر طالب نمیآمد حالا مصروف درس بودیم و آرزوی پدرم که درس خواندن ما بود به خاک یکسان شد، من زیاد درس میخواندم، تشویق خانواده خود را هم به همراه داشتم، حتی پدرم از جان خود میگذشت تا ما درس بخوانیم.
از گروه طالبان میخواهم که مکتبها و ماه دانشگاهها را بروی دختران باز کند، به زنان اجازهی کار بدهد، زنان نصف جامعه را تشکیل میدهد، حق دارد تا کار و تحصیل کنند.”
با این حال آقای ظاهر بهزاد، آگاه مسائل اقتصادی و استاد دانشگاه چنین میگوید:” آنعده از زنان دخترانکه در دکانها، مارکیتها و فروشگاههای مختلف، در نواحی و مراکز بزرگشهرها مصروف فروش لوازمآرایشی، البسهزنانه و صنایعدستی است باید گفت که تعدادی از این زنها هم هستند که تنها نانآور و سرپرست فامیلشان میباشند. و هرگونه محدودیت میتواند حداقل این افراد را در رابطه به مواد غذایشان به چالش بکشند.
محدودیت وضع شدن بالای این طبقه میتواند بالای تولیدات داخلی در درازمدت و کوتامدت تاثیرات منفی را بهبار بیآورد.
بنابراین دولت میتواند، مکانیزم را رویدست بگیرد که زنها دوباره به کسبو کار خود در چوکات قوانین بپردازد.”
ایندرحالیست که طالبان از وقتی که بر سلطهی حکومت نشستند، مالیات هنگفتی از دکانداران و کسبهکاران میگرفتن، که اکنون طالبان به تاریخ ۱۰ جوزا، پنجشنبه با نشر خبرنامهای از معافیت مالیات بالای شماری از دکانداران و کسبهکاران خبر داده است، اما شماری از دکانداران از تطبیق این طرح بیم دارد و میگویند که طالبان باید در عمل نشان بدهند.
کبرا علیزاده