فرخنده: در مرکز کابل، خیابانهای باریک و پر از گرد و غبار پایتخت، رنگ و بوی جشن به خود گرفته است. پرچمهای طالبان بر روی دیوارهای آسیبدیده و ساختمانهای نیمهخراب شهر به اهتزاز درآمدهاند، و نیروهای طالبان با تدابیر شدید امنیتی به مناسبت «پیروزی» خود در برابر نیروهای آمریکایی، مراسمهای بزرگ و باشکوهی را برگزار میکنند. اما در دل این جشنهای پرهیاهو، در پسزمینهای از شادیهای ظاهری، واقعیت تلخ و ناامیدکنندهای در حال وقوع است: سه سال از تسلط دوباره طالبان بر افغانستان و بهویژه، تأثیر عمیق آن بر زندگی زنان افغانستان.
تاریکی بر افق روشنایی: سه سال با قوانین سختگیرانه
بهار سال ۱۴۰۱، زمانی که طالبان با صدور فرمانی جدید، ورود دختران بالاتر از صنف ششم به مکتب را ممنوع کردند، کشور به مکانی بیرحم و تاریک تبدیل شد. این فرمان، همراه با محدودیتهای بیشتر بر تحصیلات عالی، بسیاری از دختران جوان را از مسیر روشن آینده خود محروم ساخت. در گوشهای از کابل، در یک اتاق ساده و کوچک، کیانا محمدی، ” مستعار” دختر ۲۴ ساله از ولایت غزنی، با نگاههای خیره به دیوار، به یاد میآورد روزهایی که امیدها و آرزوهایش در آستانه تحقق بود.
کیانا که در زمان سقوط کابل دانشجو سال سوم دانشگاه کابل بود، اکنون در دل ناامیدی و نگرانی به سر میبرد. این روزها، او در میان جمعیت شلوغ و ناآشنا در جستجوی شغل است. بر روی میز کوچک و چوبی اتاقش، کتابهای درسی که روزی او را به دانشگاه میبردند، به نشانهای از گذشتهای دور تبدیل شدهاند.
او با چشمانی پر از اشک و صدای لرزان میگوید: «دقیقاً در نقطهی اوج زندگی بودم که طالبان افغانستان را گرفت. من که یگانه هدفم کمک به خانواده و رشد استعدادهایم بود، اکنون برای همیشه خانهنشین شدم. من میخواستم سرنوشت خود را به بهترین شکل رقم بزنم، اما طالبان این رویاها را برای همیشه از بین برد.»
زندانهای ذهنی: چالشهای روانی و امید به آینده
کیانا با دلشکستگی ادامه میدهد: «هر روز به یاد روزهایی میافتم که در کلاسهای دانشگاه حاضر میشدم و به آیندهای روشن امید داشتم. حالا به دلیل عدم داشتن سند فراغت، حتی نتوانستهام شغف و استعدادهایم را به نمایش بگذارم.» او به تصویر بزرگی از آیندهای درخشان نگاه میکند که بهطور ناگهانی از میان دستانش رفته است. زندگی در سایه قوانین سختگیرانه طالبان، به معنای از دست دادن امیدها و آرزوهاست.
با وجود تمامی مشکلات، کیانا هنوز امید خود را حفظ کرده است. او به آیندهای بهتر و روشنتر چشم دوخته و در تلاش است تا تحصیلات خود را در خارج از کشور ادامه دهد. «هدف من هنوز پابرجاست. میخواهم ادامه تحصیلم را در بیرون از کشور به پایان برسانم و آرزوهایی که در افغانستان داشتم را در یک کشور دیگر محقق کنم. خواهرانم نیز در وضعیت مشابه من به سر میبرند و زندگیشان در آیندهای نامعلوم ادامه دارد.»
کیانا با اعتماد به نفس و امید به آینده، پیامی به دختران افغان ارسال میکند: «من باور دارم که دختران افغانستان هرگز تسلیم نمیشوند. این قشر جامعه چالشها و مشکلات زیادی را پشت سر گذاشته است و باید از فرصتهای موجود، چه حضوری و چه آنلاین، استفاده کنند. مطمئن هستم که تکتک این دختران نخبگان افغانستان هستند.»
صدای اعتراض و تغییر: یک درخواست جهانی
در این میان، جامعه جهانی و سازمان ملل به نقض مداوم حقوق بشر، به ویژه حقوق زنان در افغانستان، توجه کرده و انتقادات تندی از دولت طالبان مطرح کردهاند. زنان معترض افغان با صدای بلند خواستار به رسمیت شناختن آپارتاید جنسیتی و تغییر وضعیت موجود هستند. آنها امیدوارند که صدایشان به گوش جهانیان برسد و وضعیت زنان و دختران افغانستان بهبود یابد.
حماسهای در زیر سایهها
در حالی که طالبان با جشنهای بزرگ و نمایشهای پرزرق و برق خود در کابل به استقبال میروند، واقعیتهای تلخ زندگی روزمره برای بسیاری از زنان و دختران افغانستان، همچنان در سایه قوانین سختگیرانه این گروه به یک بحران انسانی تبدیل شده است.
در میان شادیهای ظاهری و جشنهای پیروزی، صدای زنان افغانستان در گوش جهانیان باقی مانده است. آنها همچنان در جستجوی روزی هستند که آرزوهایشان نه در دل خاک، بلکه در روشنایی آیندهای بهتر به حقیقت بپیوندند. در حالی که کابل در این روزها در حال جشن گرفتن است، امید به تغییر و عدالت برای میلیونها زن و دختر افغانستان همچنان در دلهایشان زنده است.
گزارش: مصطفی شهریار