عکس: رسانه فرخنده

فرخنده؛ در تاریکی و سکوت، تنها صدای قدم‌های خسته‌اش در کوچه‌های خاموش شنیده می‌شود؛ صدایی که به سوی استودیوی رادیو می‌رود، جایی که او می‌تواند بی‌آنکه چهره‌اش دیده شود، روایتگر زندگی و دردهای مردم افغانستان باشد. او در پنهانی‌ترین لحظات، صدای آنان است که به شنیده شدن نیاز دارند، با صدایی لرزان اما استوار، از واقعیت‌هایی می‌گوید که زیر سایه طالبان خاموش شده‌اند. کبرا احمدی، دانشجوی ژورنالیزم دانشگاه کابل بود اما در میان هزاران محدودیت و چالش، همچنان به حرفه‌ی خود ادامه می‌دهد.

کبرا تا دو سال پیش، یکی از دانشجویان سال سوم دانشکده‌ی ژورنالیزم بود؛ رویای او این بود که روزی بتواند خبرنگار آزاد و قدرتمندی در رسانه‌های ملی و بین‌المللی باشد و داستان‌های زندگی مردمش را به گوش جهانیان برساند. اما ناگهان همه چیز دگرگون شد. طالبان بار دیگر قدرت را به دست گرفتند و زندگی میلیون‌ها شهروند افغانستان، به ویژه زنان و دختران، زیر چکمه‌ی سنگین قیودات و محدودیت‌هایشان لِه کردند. دانشگاه‌ها بسته شدند و صنف‌ها تعطیل. آرزوی فارغ‌التحصیلی و تبدیل شدن به یک خبرنگار برای کبرا، به نظر می‌رسید که تنها یک خاطره خواهد ماند.

با وجود این همه محدودیت و خطر، کبرا تصمیم گرفت که به راه خود ادامه دهد. او نمی‌توانست خاموش بنشیند و فقط شاهد باشد. او به جمع محدود زنانی پیوست که هنوز در برخی رسانه‌ها فعالیت می‌کنند و هر روز با چالش‌های جدید و قیودات بیشتری از سوی طالبان روبرو می‌شوند.
کبرا می‌گوید:« از دوران کودکی علاقه‌مند خبرنگاری بودم، و می‌خواستم صدای مردم خود شوم، در کل خبرنگار بودن خودش چالش است، اما در این دوران هر روز با چالش‌های فراوان روبرو استیم، و انگیزه‌ی که من را تشویق می‌کند تا هر روز با شور و اشتیاق طرف گزارش نویسی خود بروم همان انگیزه‌ی درونی است که از کودکی داشتم.
فعلا که تمام محدودیت را تحمل می‌کنیم، و هشدار و فرمان‌های که از سوی حکومت برای‌ما می‌رسد، را تطبیق می‌کنیم، چون ما خیلی جانب احتیاط را در نظر می‌گیریم، و تمام خبر و گزارش ما باید مطابق پالیسی دولت باشد، اجازه نشر خبر ضد حکومتی را نداریم.»

یکی از چالش‌های که تمام خبرنگاران با آن روبرو است به‌خصوص در این حکومت ما نمی‌توانم از مردم مصاحبه بگیرم یعنی تمام مردم یک قسم ترس دارد، و به ما مصاحبه یا کلیپ نمی دهد. دوست ندارد صدای‌شان را داشته باشیم. و بعضی از منابع اصلا جواب نمی دهند.»

صبح‌ها برای کبرا با نگرانی و استرس آغاز می‌شود. قبل از رفتن به استودیو، باید مطمئن شود که حجابش کامل است و ماسک را به گونه‌ای پوشیده که صورتش کاملاً پنهان باشد. طالبان بر رسانه‌ها نظارت سخت‌گیرانه‌ای دارند و هیچ اجازه‌ای برای نمایش صورت زنان داده نمی‌شود. قوانین سخت‌گیرانه و دستورهای پی‌در‌پی طالبان، فضای کار را برای او و دیگر همکارانش دشوار کرده است. او که نخواست نام رادیویی که در آن کار می‌کند را بگیرد، می‌گوید: «من از وقتی اینجا در این رادیو خبرنگار استم همیشه ترس پ وحشت دارم اما کوشش می‌کنم خود را با این قوانین ها افق بدهم و به وظیفه خود به شکل درست عمل کنم.»

در طول روز، کبرا گزارش‌هایی از وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردم افغانستان تهیه می‌کند. او داستان‌هایی از مردمی روایت می‌کند که همچنان در شرایط ناپایدار و تحت فشار طالبان به زندگی خود ادامه می‌دهند. کار او هر روز به خطر می‌افتد؛ از یک سو باید محتوای خبرها به گونه‌ای باشد که با حساسیت طالبان روبرو نشود و از سوی دیگر، نباید حقایق را نادیده بگیرد.

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های کبرا، حفظ هویت و امنیت شخصی اوست. طالبان از خبرنگاران زن می‌خواهند که نقاب بپوشند و هیچ‌کس نباید چهره‌ی او را ببیند. این دستور ساده به نظر می‌رسد، اما فشار روانی و فزیکی زیادی برای او به همراه دارد. «وقتی ماسک و نقاب می‌پوشم، احساس می‌کنم نفس‌کشیدن برایم دشوار است. اما این تنها راهی است که می‌توانم به کارم ادامه دهم»، کبرا این جمله را با صدای آرام و لرزانی بیان می‌کند، گویی نمی‌خواهد کسی از ترس‌های درونی‌اش مطلع شود.

در چنین شرایطی، کبرا سعی می‌کند تا حد ممکن هویتش را پنهان نگه دارد. او می‌داند که هر اشتباه کوچکی ممکن است زندگی‌اش را به خطر بیندازد. در عین حال، با وجود همه‌ی این سختی‌ها و فشارها، کار او به عنوان یک خبرنگار، منبع انگیزه و امیدی است که نمی‌خواهد از دست بدهد.

کبرا تنها نگران خود نیست؛ خانواده‌ی او نیز از عواقب فعالیت‌های او بیم دارند. مادرش همیشه با نگرانی به او می‌گوید: «دخترم هیچ ارزشی ندارد که خودت را به خطر بیندازی. فقط دعا می‌کنم که هر روز سالم به خانه برگردی.» اما او به مادرش قول داده که محتاط باشد و تنها برای افشای حقایق ضروری و به نفع جامعه‌ی خود تلاش کند.

با این حال، کبرا همچنان امیدوار است. او با صدای خود، از صدای زنانی که از کار و تحصیل محروم شده‌اند، دفاع می‌کند. کبرا باور دارد، روزی می‌رسد که زنان و دختران افغان دوباره بتوانند به جامعه برگردند و به آرزوهای‌شان دست یابند. او به این امید، هر روز صبح به استودیو می‌رود و صدایش را به گوش میلیون‌ها شنونده‌ی رادیو می‌رساند.

کبرا می‌گوید: «گاهی احساس می‌کنم در این تاریکی و سکوت، تنهایم. اما وقتی صدای خودم را در رادیو می‌شنوم، احساس می‌کنم که هنوز هستم؛ هنوز زنده‌ام و هنوز امید به تغییر دارم.»

در پایان هر برنامه، کبرا نفس عمیقی می‌کشد و می‌داند که ممکن است روزی صدای او خاموش شود، اما به راه خود ادامه می‌دهد، به امید اینکه شاید صدای او روزی به گوش جهانیان برسد و بخشی از تغییر باشد.

کبرا می‌گوید: «خبرنگاران در تمام جهان نقش ارزنده دارد و رسانه در انتقال صدای مردم نقش مهم ایفا می‌کند و من به عنوان خبرنگار از مردم می‌خواهم که با خبرنگاران همکاری کنند و مشکلات که دارند با خبرنگاران در میان بگذارند.
و از طالبان هم می‌خواهم همکاری کنند و زمانی‌که به مصاحبه و کلیپ آنها را نیاز داشتیم، پاسخ بدهند.»

 

کبرا علی‌زاده

جواب دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *