عکس: شبکه‌های اجتماعی

فرزانه کریمی، زن شجاعی که روزگاری در دنیای پرهیاهوی شغلی در افغانستان می‌درخشید، اکنون در دنیای سرد و بی‌رحم خانه‌نشینی گرفتار شده است. او که روزگاری تأمین‌کننده اصلی خانواده‌اش بود، حالا در سایه تسلط طالبان، نه تنها کار و درآمد خود را از دست داده، بلکه زندگی‌اش به یک کابوس بی‌پایان تبدیل شده است. فرزانه، که در روزهای پیش از سلطنت دوباره طالبان در افغانستان با امید و آرزو برای آینده‌ای بهتر می‌زیست، حالا با چشمانی پر از ناامیدی به روزهای بی‌رحم فعلی نگاه می‌کند و در دلش هیچ چیزی جز حس خستگی و یأس نمی‌بیند.

فرخنده: پس از تسلط دوباره طالبان بر افغانستان، زندگی زنان افغان به طور چشمگیری تغییر کرد. بسیاری از زنان که پیش از این در نهادهای دولتی و خصوصی مشغول به کار بودند، حالا با محدودیت‌های شدید شغلی و اجتماعی روبه‌رو هستند. این محدودیت‌ها نه تنها استقلال اقتصادی زنان را از بین برده، بلکه آن‌ها را در شرایطی قرار داده که تنها به بقا فکر می‌کنند.

فرزانه کریمی یکی از این زنان است که به دلیل قوانین جدید طالبان شغل خود را از دست داده و اکنون در خانه نشسته است. او در گفت‌وگویی با فرخنده نیوز به سختی‌های زندگی خود اشاره می‌کند: “قبل از تسلط طالبان، من شاغل بودم و از خانواده‌ام حمایت می‌کردم. اما حالا هیچ منبع درآمدی ندارم و شرایط اقتصادی ما روز به روز بدتر می‌شود.” فرزانه که اکنون مجبور به گل‌دوزی برای تأمین مخارج خانواده‌اش است، معتقد است این شغل هم تنها بخشی از نیازهای اولیه خانواده‌اش را برآورده می‌کند.

او با حسرت از روزهایی صحبت می‌کند که قادر بود آینده‌ای روشن برای خود و خانواده‌اش بسازد: “زندگی‌ام زیر تسلط طالبان بسیار وحشتناک شده است. نان، آزادی و کار از من گرفته شده و حالا خود و خانواده‌ام در فشارهای اقتصادی و امنیتی شدید قرار داریم. گاهی احساس می‌کنم هیچ امیدی به آینده ندارم.”

این وضعیت نه تنها برای فرزانه بلکه برای بسیاری دیگر از زنان افغان در شرایط مشابه، به یک معضل اجتماعی بزرگ تبدیل شده است. پس از صدور فرمان‌های طالبان مبنی بر ممنوعیت کار زنان در نهادهای خصوصی و دولتی، تعداد زیادی از زنان افغان شغل خود را از دست دادند. برای بسیاری از این زنان که سرپرست خانواده‌های خود بودند، این تغییر به معنای از دست دادن تنها منبع درآمد و مواجهه با مشکلات اقتصادی جدی بوده است.

با وجود این، برخی از زنان افغان راه‌هایی برای مقابله با این بحران پیدا کرده‌اند. بسیاری از آنان به گل‌دوزی و صنایع دستی روی آورده‌اند و در برخی از ولایت‌ها، زنان با امکانات مالی بهتر، دکان‌های صنایع دستی راه‌اندازی کرده‌اند. این صنایع دستی به‌طور موقت به‌عنوان یک منبع درآمد برای بسیاری از زنان تبدیل شده است. اما در شرایط کنونی افغانستان، بازار فروش این محصولات ضعیف است و زنان برای عرضه کالاهای خود با مشکلات زیادی روبه‌رو هستند. برخی از آنان سعی می‌کنند محصولات خود را از طریق شبکه‌های اجتماعی تبلیغ کنند، اما هنوز هم با موانع زیادی مواجه هستند.

تأثیرات روانی این محدودیت‌ها بر زنان افغان نیز غیرقابل انکار است. فرزانه توضیح می‌دهد: “من دو سال است بیکار هستم و به شدت دچار افسردگی و اضطراب شده‌ام. گاهی احساس می‌کنم که دیگر نمی‌توانم به آینده امیدوار باشم.” این وضعیت، که بسیاری از زنان افغان با آن مواجه هستند، به شکلی گسترده‌تر به افزایش مشکلات روانی و بهداشتی در میان آنان منجر شده است. خانواده‌ها به دلیل ترس از قضاوت‌های اجتماعی، معمولاً مشکلات روانی اعضای خانواده خود را پنهان می‌کنند و این امر باعث می‌شود که بسیاری از زنان نتوانند به درمان و مشاوره دسترسی داشته باشند.

در حالی که طالبان همچنان به سرکوب اعتراضات زنان ادامه می‌دهند، فرزانه به یاد می‌آورد که چگونه در اعتراضات خیابانی علیه محدودیت‌های طالبان شرکت کرده بود. او می‌گوید: “ما در اعتراضات صدای خود را بلند می‌کردیم، اما طالبان ما را بازداشت کرده و تحت شکنجه قرار دادند. آن‌ها تهدید کردند که اگر دوباره اعتراض کنیم، عواقب بدی در انتظارمان خواهد بود.”

شکنجه، تهدید و بازداشت زنان معترض در افغانستان به یک پدیده رایج تبدیل شده است. بسیاری از زنان معترض پس از تهدید و شکنجه مجبور به ترک کشور شده و به کشورهای همسایه مانند پاکستان و ایران پناه برده‌اند. این زنان، که اغلب در شرایط بسیار سخت و نامعلوم زندگی می‌کنند، از امکانات اولیه برای زندگی و درمان برخوردار نیستند و وضعیت آن‌ها هر روز بدتر می‌شود.

فرزانه همچنین به نبود خدمات روان‌درمانی در منطقه خود اشاره می‌کند و می‌گوید که به دلیل وضعیت اقتصادی نمی‌تواند برای مشاوره مراجعه کند. او می‌افزاید: “من به دکتر روان‌شناس نیاز دارم، اما به هیچ‌کدام از نهادهای کمک‌کننده دسترسی ندارم. زنان زیادی را می‌شناسم که با مشکلات روانی دست و پنجه نرم می‌کنند و این مشکلات به خودکشی منتهی شده است، اما خانواده‌ها به خاطر ترس از قضاوت جامعه نمی‌گذارند این مسائل رسانه‌ای شود.”

در این شرایط دشوار، فرزانه و دیگر زنان افغان همچنان به دنبال راه‌هایی برای مبارزه با محدودیت‌ها و بهبود وضعیت خود هستند، اما مشکلات اقتصادی، اجتماعی و روانی که بر دوش آنان سنگینی می‌کند، امید به آینده را به تدریج کمرنگ کرده است.

لیلا رضایی

جواب دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *