فرخنده: گزارش تازهای از گاردین ابعاد تکاندهندهای از وضعیت زنان آسیبپذیر در افغانستان تحت حاکمیت طالبان را افشا کرده است. این گزارش، که بر اساس شهادت شماری از زنان بازداشتشده توسط طالبان تهیه شده، به مواردی از تجاوز جنسی، شکنجه، و قتل زنان گدا در زندانهای طالبان پرداخته است. این اتهامات در حالی مطرح میشود که طالبان همچنان به سیاستهای سرکوبگرانه خود علیه زنان ادامه میدهد و فضای جامعه افغانستان روز به روز برای زنان تنگتر میشود.
بر اساس این گزارش، شماری از زنان که به دلیل گدایی در خیابانهای افغانستان بازداشت شده بودند، در زندانهای طالبان مورد تجاوز و شکنجه قرار گرفتهاند. برخی دیگر نیز به قتل رسیدهاند. با این حال، گاردین جزئیاتی از تعداد کشتهشدگان یا هویت قربانیان ارائه نکرده است. این زنان، که از فقر و بیکاری ناچار به گدایی شدهاند، میگویند که طالبان نه تنها آنها را از ابتداییترین حقوق انسانیشان محروم کرده بلکه امنیت و جانشان را نیز به خطر انداخته است.
یکی از قربانیان، زنی به نام زهرا، در مصاحبهای با گاردین گفته است:
«در زندان مجبورم کردند برای مردانی که آنجا کار میکردند آشپزی کنم و لباس بشویم. وقتی مقاومت کردم، مرا کتک زدند و سپس به من تجاوز کردند. از آن زمان تاکنون بارها به فکر خودکشی افتادهام، اما به خاطر فرزندانم نمیتوانم این کار را انجام دهم.»
از زمان به قدرت رسیدن دوباره طالبان در اوت ۲۰۲۱، زنان افغان با محدودیتهای شدید شغلی و محرومیت از تحصیل مواجه شدهاند. این سیاستها نه تنها باعث کاهش شدید فرصتهای اقتصادی برای زنان شده، بلکه آنها را در شرایطی قرار داده که برای تأمین غذای خانوادههایشان به گدایی روی آورند.
طالبان همچنین قانونی ضد گدایی تصویب کرده است که بر اساس آن، افراد سالم و قادر به کار از گدایی منع میشوند. در عین حال، کمیسیونی برای ثبت اطلاعات گدایان ایجاد کرده که شامل گرفتن اطلاعات بیومتریک آنان است. بر اساس آمارهای ارائه شده، تنها در کابل بیش از ۶۰ هزار گدا شناسایی شدهاند. با این حال، این اقدامات به جای کاهش فقر، بیشتر به ابزاری برای سرکوب زنان بیپناه تبدیل شده است.
طالبان تاکنون هیچ پاسخی به این گزارش ندادهاند. این در حالی است که سازمانهای حقوق بشری و جامعه جهانی بارها نسبت به وخامت وضعیت حقوق بشر در افغانستان، بهویژه در قبال زنان، هشدار دادهاند. با این وجود، اقدامات ملموسی برای مهار نقض گسترده حقوق بشر توسط طالبان صورت نگرفته است.
این گزارش بار دیگر توجهات را به واقعیت تلخ زندگی زنان افغان جلب میکند؛ زنانی که نه تنها از حقوق اولیه محروم شدهاند، بلکه قربانی تجاوز، شکنجه و قتل نیز میشوند. سکوت جهانی و عدم واکنش قاطع به این فجایع، طالبان را در ادامه سرکوبهای خود جسورتر کرده است.
روایات زنانی چون زهرا نشاندهنده عمق بحران انسانی در افغانستان و نیاز فوری به مداخله جامعه بینالمللی است. اگرچه اعتراضات پراکندهای علیه طالبان وجود داشته، اما بدون اقدامات جدی، وضعیت زنان افغان همچنان در مسیر وخامت بیشتر قرار خواهد گرفت.
سؤال اصلی این است: آیا جامعه جهانی میتواند به تعهدات خود در قبال حقوق بشر و حمایت از زنان افغان عمل کند، یا این فجایع نیز در میان انبوه بحرانهای جهانی به فراموشی سپرده خواهند شد؟