به جای اینکه به تاریکی لعنت بفرستیم، سرِ پای خود ایستاد شویم

نیکبخت دختری که نان آور پنجنفر از اعضای فامیلش است دخترِ مصمم، قوی و آیندهنگر بعد از به قدرت رسیدن طالبان، و بسته کردن دروازه دانشگاهها خیلی وضعیت روحی خرابی داشته، همیشه با اعضای خانوادهاش دعوا و جگر خونی های بیجا میکرد، که یک سال تمام در چهار دیواری خانه حبس بوده و نفس کشیدن برایش هر روز بیشتر و بیشتر دشوار میشد.
حصار بلند ظلم

نیکبخت زن که خبر آزاد شدن اش پس از بیست و پنج سال زندان از رسانه ها بار دیگر ظلم و استبداد در جامعه مرد سالار افغانستان را به جهانیان به نمایش گذاشت.
شکیلا تلاش میکند، او هرگز تسلیم جبر زمان نخواهد شد

دکان داری، جز شغل های معمول در تمام کشور های جهان است. این شغل در افغانستان نیز معمول است، اما یک عدهای این شغل را تجارت کوچک میدانند و برای بیشرفت خودشان از این دریچه امید دارند.
کبرا سکوت کرد و نفس عمیق کشید

چون علاقه زیادی داشتم دانشگاه ام تمام شود و پایان نامه تحصیلی خود را تهیه و دفاع کنم و من از پدر و مادر اجازه گرفتم تا برای تهیه کردن پایان نامه تحصیلی خود، همراه هم صنفی ام در مرکز بامیان اتاق کرایه کنم، طالبان به ما اجازه ندادن که داخل دانشگاه شویم چون ما برای تهیه پایان نامه تحصیلی خود نیاز به هم کاری و رهنمایی استاد رهنما داشتیم، بسیاری وقت ها به بخاطر این که پایان نامه تحصیلی خود تهیه کنیم در کاپی خانه ها و کتابخانه ها می رفتیم تا استاد ما را رهنما کند.
اعمال محدودیت های پیهم انگیزهی برگشت به وطن را از من سلب کرده است

کشور که در آن زمینه ای به کار گیری علم تخصصی من وجود نداشته باشد انگیزه برگشتن به آن را ندارم!
دختری که با دنیایی هنر به زندگی بی رنگش، رنگ می بخشد

راضیه؛ دختری که از دل یاس، و تاریکی ها در عرصه تعلیم و آموزش برخاسته و با پیوستن به دنیایی هنر رسامی در دل خود امید میبخشد.