رامشه انگیز نماد روشنایی در دل شهر خموش
رامشه انگیز دختر از سرزمین بدخشان افغانستان است که هر روز بعد از ظهر ها در گوشه ی از کارگاه کوچک نقاشی اش در نزدیکی منطقه پل سرخ کابل دنیایش را با رنگ ها زیبا می سازد.
به جای اینکه به تاریکی لعنت بفرستیم، سرِ پای خود ایستاد شویم
نیکبخت دختری که نان آور پنجنفر از اعضای فامیلش است دخترِ مصمم، قوی و آیندهنگر بعد از به قدرت رسیدن طالبان، و بسته کردن دروازه دانشگاهها خیلی وضعیت روحی خرابی داشته، همیشه با اعضای خانوادهاش دعوا و جگر خونی های بیجا میکرد، که یک سال تمام در چهار دیواری خانه حبس بوده و نفس کشیدن برایش هر روز بیشتر و بیشتر دشوار میشد.
اعمال محدودیت های پیهم انگیزهی برگشت به وطن را از من سلب کرده است
کشور که در آن زمینه ای به کار گیری علم تخصصی من وجود نداشته باشد انگیزه برگشتن به آن را ندارم!
فکر میکنم در زندان هستم و آزاد شدن از آن آرزوی است دست نیافتنی
در یک سال گذشته آنقدر رنج ، زحمت، شببیداریها، سرما، گرما و دوری از فامیل را تحمل کردم تا با امتحان در کانکور و قبول شدن در رشته ی دلخواهم نتیجه ی خوبی بگیرم، اما امتحان نگرفتن از ما دختران مرا ناامید و افسرده کرده است.