حوا، در سایه گرد و غبار پشم‌تکانی به امید آینده روشن دخترانش

فرخنده: در گوشه‌ی یکی از کوچه‌های خاک‌آلود غرب کابل، جایی که هر روز مردم با سر و صدای زندگی بیدار می‌شوند و به دنبال کار و غریبی خود می‌روند، حوا، مادر هشت فرزند، از بامداد تا شام مشغول پشم‌تکانی است. او در همان کوچه‌ی کوچک زندگی می‌کند، جایی‌که خانه‌های کاه‌گلی و سیمانی به چشم می‌خورد […]

نقش مادران در پیشگیری از نقص عضو کودکان

داکتر ثریا ایزدپناه، یکی از پزشکان برجسته بخش جراحی پلاستیک در افغانستان، در گفتگو با” رسانه فرخنده” تاکید بر اهمیت تغذیه و سلامت روان مادران، به بررسی عواملی می‌پردازد که سبب نقص عضو در کودکان می‌شوند. او با روایت‌هایی تأثیرگذار از تجربه‌های خود در شفاخانه، به اهمیت حمایت خانواده و جامعه در مقابله با این […]

دختری نوجوان، امیدهای بر باد رفته و نگاهی پر از رویا

فرخنده: در میان آرامش لحظه‌ای که صدای باد از لای ارکندیشن به گوش می‌رسید، روبروی دختری نشستم که نگاهش عمیق‌تر از سن و سالش بود. کرشمه بارش از دیار پنجشیر منطقه دره هزاره، نوجوانی پرشور از فراگیری دانش، با لبخندی تلخ از روزی سخن گفت که رویاهایش پشت درهای بسته مکتب جا مانده، و او […]

ذکیه؛ از فلج مغزی تا گدایی فرزندانش در پس کوچه‌های کابل

ذکیه، زنی چهل‌و‌دو ساله از افغانستان، یکی از هزاران زن قربانی جنگ و بی‌ثباتی در این کشور است. فرخنده: داستان او بازتابی از دهه‌ها جنگ و تباهی است که زندگی‌های بی‌شماری را تحت تأثیر قرار داده است. ذکیه در سن بیست‌و‌یک سالگی با مردی به نام عبدالرحمان، که در پولیس قندهار مشغول به کار بود، […]

از امید به ناامیدی: داستان نوریه و زندگی زنان افغانستان در حکومت طالبان

نوریه (نام مستعار) یکی از آخرین دختران بود که توانست در دانشگاه‌های افغانستان پیش از ممنوعیت حضور دختران توسط طالبان فارغ‌التحصیل شود. فرخنده: او با مشکلات فراوان پایان‌نامه‌اش را به اتمام رساند و با شوق و امید فراوان مدرک لیسانس خود را دریافت کرد. نوریه به این فکر می‌کرد که با استقلال و موفقیت راهی […]

مرضیه: از محرومیت تحصیلی تا بحران‌های زندگی و خودکشی

فرخنده: در یکی از روزهای گرم تابستان، که آفتاب داغ بر شهر کابل می‌تابید و حرارتش به همه‌چیز جانی تازه می‌بخشید، مرضیه رضایی از خواب بیدار شد. به‌طور معمول، این روز هم برای او باید مانند دیگر روزها می‌بود، اما در دل او خبری از آرامش و آسایش نبود. خانه‌اش را به سرعت مرتب کرد، […]

سه دوست، تا تحقق رویاهای مان ازدواج نکنیم اما طالبان قسم شکستاند

فرخنده: زندگی ما با قشنگ ترین لحظه هایش می گذشت احساس می کردم هر روز ما از دیروز بهتر می شود. بعد از تلاش های زیاد به تازگی توانسته بودیم وظیفه پیدا کنیم، در کنار درس های دانشگاه، نصف روز در دفتر کار می کردیم. ما سه دوست، مثل سه خواهر در یک خانواده بودیم […]

ممنوعیت کار و تحصیل زنان، افزایش انگیزه خودکشی در افغانستان

فرخنده: اشک ناامیدی را درچشمان دانشجویان دیدم با چشمان حیران و پر اشک به طرفم نگاه کردند و گفتند استاد ما باید چی کار کنیم؟ طالبان کابل را تصرف کرده بودند و خبر منع تحصیل دختران همه جاها پخش شده بود، در انستیتیوت که بیشترین دانشجوی دختر را در خود جا داده بود سر وصداهای […]

محروم شدن از مکاتب، به دام افتادن ازدواج اجباری، قصه ناتمام دختران افغانستان

فرخنده: زهرا دختری که رویاها، آرزوها و نو جوانی‌اش بخاطرشرایط حاکم در افغانستان (شرایط طالبانی) قربانی ازدواج اجباری شد. زهرای 18 ساله دختری از محروم ترین ولایت افغانستان (غور)، که هنوز صنف دهم مکتب را به اتمام نرسانیده بود از رفتن به مکتب منع شد. به گفتۀ زهرا «اگر اژدهای سیاه» در افغانستان نازل نمیشد […]

ایجاد ترس به بهانه اصلاح از سوی طالبان به مراکز آموزشی

طالبان با وجود ممنوع کردن تحصیل و تعلیم دختران، همچنان فشارهای روز افزون را بر روزنه‌های اندک تعلیمات ابتدایی آورده تا از همین آدرس‌ها نیز زنان و دختران را ممنوع نماید. گشت طالبان به بهانه‌های مختلف و وارد شدن به مراکز باعث ایجاد ترس بین دختران دانش آموز گردیده است. اما دختران هنوز بخاطری فراگیری […]